به گزارش همشهری آنلاین، «باید منتدار آقای مدیر باشند که این مدرسه را برایشان راه انداخته تا بیسواد نمانند. به هر روشی هم آنها را باسواد و باتربیت کند، نباید روی حرفش حرف بزنند؛ حتی اگر صلاح بداند که گاهی برای ادب کردن آنها به ضرب و زور و خشونت متوسل شود، به هیچکس نمیتوانند شکوه و گلایهای کنند.»
این روایتی است که فعالان حقوق اتباع در ایران از درسخواندن بچههای اتباع در مدارس بدون مجوز دارند. آنها میگویند بسیاری از کودکان هموطن آنها در مدارس ایرانی درس میخوانند و درس و مشقشان نظم و قاعده دارد. تعدادی از همسالانشان هم در مدارس ویژه اتباع مهاجر ثبتنام کردهاند و تکلیفشان مشخص است، اما آنها از مدارس کشور خودشان رانده شده و از تحصیل در مدارس اینجا واماندهاند و از سر ناچاری به تحصیل در مدارس خودگردان غیررسمی رضایت دادهاند.
این مدارس که توسط اتباع راهاندازی و اداره میشوند، قوانین مصوبی ندارند و بدون نظارت مسئولان آموزش و پرورش کشور اداره میشوند. پشت درهای بسته این مدارس غیرقانونی گاهی اتفاقات تلخی برای کودکان مهاجر میافتد که نهتنها از صرافت تحصیل میافتند، بلکه سلامتی آنها هم به خطر میافتد.
دردسرهای درس دیکته
فقط ۹سال دارد و کمی هم خجالتی است. جثه ای ریز و نحیف دارد و چندان سروزباندار نیست، اما هیچیک از این ویژگیهای «میلاد» سبب نشده آقای مدیر از تنبیه او صرفنظر کند. اینها را یکی از معلمان مدرسه میگوید و توضیح میدهد: «میلاد عاشق حساب و کتاب است و در درس ریاضیات هیچوقت نمره کمتر از ۱۹نگرفته است. علوم تجربی را هم دوست دارد و در کلاس اول و دوم ابتدایی که در افغانستان گذرانده، در درس علوم تجربی جزو شاگردهای زرنگ کلاسش بوده، ولی همیشه دعا میکرد زنگ دیکته زودتر بگذرد و از دیکته نوشتن خلاص شود.»
راوی این اتفاقات میگوید: «امسال هم میلاد با دردسرهای درس دیکته کنار نیامده است. آموزگار میلاد برای پیشرفت او در درس دیکته فوت وفن های زیادی بهکار بسته که هیچیک کارساز نبوده، ولی دلش راضی نمیشود تنبیه بدنی را امتحان کند، اما آقای مدیر پیش از این چندبار از میلاد و همکلاسیهایش زهرچشم گرفته و زور بروبازوی خود را به آنها نشان داده است. چندبار هم با خط کش چوبی سفت و محکمش او را کتک زده است.»
تنبیه با شیلنگ و ترکه
آن روز خانم آموزگار به مدرسه نیامده بود و آقای مدیر برای بچهها دیکته پاتخته ای گفت. وقتی نوبت میلاد رسید؛ درحالیکه از ترس بهخودش می لرزید، پای تخته آمد.
راوی این اتفاق تلخ میگوید آقای مدیر وقتی رو به میلاد گفت:« بنویس جوجه»، میلاد فقط به زمین زل زد. صورتش مثل گچ سفید شده بود و نمیتوانست تکان بخورد. حوصله آقای مدیر سر رفت: «با تو هستم بچه، بنویس جوجه» میلاد با دست لرزانش گچ را برداشت و روی تخته نوشت: «خوخه».
آقای مدیر ترکهای را که در دستش بود در هوا چرخاند و روی پای لاغر و استخوانی میلاد فرود آورد. اشک میلاد درآمد، اما هر چه فکر میکرد بهخاطر نمیآورد جوجه چطور نوشته میشود. وقتی ترکه خشک درخت انار شکست همکلاسیهای ترسان و لرزان میلاد فکر میکردند تنبیه او به پایان رسیده، اما آقای مدیر ادامه داد.
میلاد نخستین دانشآموزی نیست که طعم تنبیههای آقای مدیر را چشیده، ولی بچهها برای اینکه مدرسه تعطیل و از درس خواندن محروم نشوند، از شکایت و پیگیری صرفنظر کردهاند.
۴۰ دانشآموز ترک تحصیل کردند
این دبستان خودگردان که میلاد در آن درس میخواند در حاشیه مناطق جنوبی تهران قرار دارد و مانند اغلب مدارس خودگردان اتباع مهاجر بیش از آنکه به مدرسه شباهت داشته باشد، مانند مکتبخانههای سنتی است. دبستان در پارکینگ یک مجتمع مسکونی واقع شده و کلاس ها و بخش اداری آن به چند فضای تنگ و تاریک خلاصه میشود که با پارتیشن از هم مجزا شده اند.
اجاره ماهانه مدرسه، هزینه آب و برق، سرویس رفت وآمد بچهها و بسیاری از مخارج مدرسه توسط مؤسسات مردم نهاد تامین میشود، اما باز هم هر دانشآموز ماهانه ۱۵۰هزار تومان بهعنوان شهریه پرداخت میکند و هزینههای جانبی مانند تعمیر وسایل گرمایشی و سرمایشی از دانشآموزان دریافت میشود. ابتدای سال تحصیلی ۱۶۰دانشآموز در پایههای مختلف این مدرسه ثبتنام کردند، اما هنوز سال به نیمه نرسیده، بیش از ۴۰دانشآموز با سختگیری ها و تنبیههای بدنی سخت و شدید آقای مدیر، عطای درس و مدرسه را به لقایش بخشیدند و ترک تحصیل کردند.
خانواده میلاد نتوانسته اند از اداره اتباع برای فرزندشان برگه حمایت تحصیلی دریافت کنند و بدون این برگه فرزندشان را در مدارس ایرانی ثبتنام نمی کنند. مادر میلاد میگوید: «قبل از شروع سال تحصیلی برای ثبتنام پسرم به مدرسه نزدیک منزلم مراجعه کردم و از من برگه کفالت و حمایت تحصیلی خواستند. من هم استشهاد محلی جمع کردم که ثابت شود میلاد فرزند ماست و برای گرفتن برگه کفالت و حمایت تحصیلی اقدام کردم، ولی وقتی همه مدارک را به مدرسه بردم باز هم ثبتنام نکردند و گفتند مهلت ثبتنام به پایان رسیده است.»
والدین نباید اعتراض کنند
وقتی برای اطلاع از موضوع با مدیر مدرسه میلاد تماس گرفتیم، خود را متقاضی ثبتنام معرفی کردیم و برای بازشدن در گفتوگو بهعنوان اولیای دانشآموز، ضمانت خواستیم که فرزندمان در هیچ شرایطی تنبیه بدنی نشود. مطرح کردن این خواسته باعث عصبانیت آقای مدیر شد. او ادعا کرد در جایگاه مربی و معلم روش برخورد با کودکان را میداند و والدین نباید به رفتار او اعتراض کنند. او که خود را دارای تحصیلات دانشگاهی و سابقه کار طولانی معرفی میکند، درباره رفتاری که با میلاد داشته، می گوید: «مادر این دانشآموز باسواد است، اما برای بهبود شرایط تحصیلی فرزندش همکاری نمیکند. من برای تربیت و رشد میلاد این کار را کردم.»
مریم سالاری، از فعالان اجتماعی است و شرایط تحصیلی میلاد و دیگر کودکان مهاجر افغانستانی را پیگیری میکند. او میگوید: «بهشیوه اداره مدارس خودگردان هیچ نظارتی نمیشود و مسئولان و معلمان بعضی از این مدارس به تنبیههای بدنی شدید متوسل میشوند.»
سالاری تعریف میکند: «در یکی از مدارس خودگردان شهر مشهد، معلم پایه سوم، دانشآموزی را بهدلیل بازیگوشی و صحبت با تلفن همراه در کلاس درس، ۳ساعت به حالت خمیده و با دستهای آویزان گوشه کلاس نگه داشته بود. این دانشآموز کودک کار است و هر روز بعد از ساعتها دستفروشی به مدرسه میرود. این معلم دانشآموز دیگری را که تکلیفش را انجام نداده بود، آنقدر با شدت کتک زده که مدتها بدنش متورم و کبود بود.»
رسیدگی به شرایط مدارس خودگردان جزو وظایف آموزش و پرورش محسوب نمیشود. سالاری می گوید: «پیگیری تخلفات مسئولان مدارس خودگردان اتباع بر عهده مراجع انتظامی است، اما کمتر پیش میآید اتباع برای شکایت از معلمان و مسئولان متخلف اقدام کنند.»
اغلب مدارس خودگردان فعالیت مثبتی دارند
حمید بوالی، از دیگر فعالان امور مهاجران افغانستانی است. این معلم ایرانیتبار معتقد است تا زمانی که موانع تحصیلی دانشآموزان افغانستانی در مدارس قانونی ایرانی رفع نشود، ناگزیر شاهد چنین اتفاقات ناگواری خواهیم بود. بوالی نقش اغلب مدارس خودگردان را در آموزش کودکان اتباع مفید و مثبت میداند و میگوید: «اکثر مدارس خودگردان توسط فرهنگیان افغانستانی که دغدغه آینده کودکان هموطن خود را دارند، دایر میشوند و از نظر آموزشی نتایج درخشان و قابلتوجهی نیز داشتهاند. دانشآموزانی که در این مدارس تحصیل میکنند، زمانی که امکان ورود به مدارس رسمی را بهدست میآورند از نظر علمی شرایط مطلوبی دارند.»
او به تنگناهای اقتصادی بانیان و ادارهکنندگان مدارس خودگردان اشاره میکند و میگوید: «مشکلات اقتصادی این مدارس باعث شده گاهی از فضای فیزیکی مناسبی برخوردار نباشند و در مکانهایی مانند زیرزمین ساختمانهای مسکونی و خدماتی، حسینیهها یا مدارس قدیمی فعالیت کنند که محدودیتهایی را برای آموزش بچهها بهوجود میآورد. در موارد محدودی هم ممکن است از شرایط این دانشآموزان سوءاستفادههای مالی شود، اما نمیتوان این مسائل را به عموم مدارس خودگردان مهاجران تعمیم داد.»
مدارس غیرفعال دوباره فعال شدند
او به فعالیت دوباره مدارس خودگردان غیرفعال در سالهای اخیر اشاره میکند و میگوید: «با دستور مقام معظم رهبری و موظف شدن دولت در فراهم کردن امکان تحصیل بدون قید و شرط کودکان مهاجر افغانستانی که در سال ۱۳۹۴اتفاق افتاد، بساط مدارس خودگردان یکی یکی برچیده شد و تعداد آنها به کمتر از یکپنجم مدارس موجود، کاهش پیدا کرد، اما در سالهای بعد بهتدریج هر سال قید و بندی قانونی، اجرای این دستور را با مانع و محدودیت روبهرو کرد و در سال ۱۳۹۶بسیاری از مدارس خودگردان که ۲سال تعطیل شده بودند، فعالیت خود را از سر گرفتند.»
بوالی معتقد است در سال تحصیلی جاری، فعالیت مدارس خودگردان اتباع گسترش پیدا کرده است. او تعداد مدارس خودگردان اتباع را بیش از ۲۰۰مدرسه تخمین میزند و میگوید: «براساس آمار امسال بهدلیل شرایط کشور افغانستان، جامعه مهاجران افغانستانی ساکن ایران نسبت به سال گذشته یک تا یک و نیم میلیون نفر افزایش داشته و تعداد دانشآموزان به چند برابر افزایش پیدا کرده که بهخودی خود مشکلاتی را برای ثبتنام و تحصیل دانشآموزان اتباع بهوجود میآورد. از سوی دیگر برای شناسایی تعداد دانشآموزان سرشماری دیرهنگام انجام و بخشنامه آموزش کودکان اتباع با تأخیر زیاد در روز ۳مهرماه ابلاغ شد. در این زمان ظرفیت ثبتنام بسیاری از مدارس دولتی شهرهای مهاجرپذیر به پایان رسیده بود و مدارس خودگردان آموزش کودکان بازمانده از تحصیل اتباع را بر عهده گرفتند.»
صدور مجوز مدارس را قانونمند میکند
این فعال اجتماعی معتقد است تسهیل شرایط دریافت مجوز مدارس خودگردان باعث افزایش نظارت قانونی و بهبود شرایط این مدارس میشود. او میگوید: «مرکز امور بینالملل وزارت آموزش و پرورش در صدور مجوز فعالیت مدارس خودگردان تعلل و سختگیری زیادی دارد؛ بهطوری که چند سال عملا هیچ مجوزی برای فعالیت این مدارس صادر نشد. امسال این روند تا اندازهای بهبود پیدا کرده، ولی اگر شرایط صدور مجوز تسهیل شود، بسیاری از مدارس خودگردان که به شکل غیرقانونی فعالیت میکنند، با قرار گرفتن زیر چتر نظارتهای قانونی به شکل مطلوبتری به کودکان اتباع خدماتدهی میکنند.
فقط ۲۲ مدرسه خودگردان مجاز داریم
اندیشکده دیاران، مرکزی پژوهشی است که در زمینه مسائل مربوط به زندگی مهاجران مطالعات و فعالیتهای زیادی داشته است. پیمان حقیقتطلب، مدیر پژوهش اندیشکده است و میگوید: «اغلب دانشآموزان اتباع مهاجری که نتوانستهاند در مدارس ایرانی ثبتنام کنند، افرادی هستند که در یک سال اخیر وارد ایران شدهاند. خانواده این کودکان پس از روی کار آمدن دولت طالبان در کشور افغانستان، بهدلیل موانعی که برای تحصیل فرزندانشان و بهویژه دختران آنها بهوجود آمده، به ایران مهاجرت کردهاند، اما به دلایلی مانند پایان زمان ثبتنام مدارس، تکمیل ظرفیت مدارس دولتی ایرانی یا نداشتن مدارک هویتی برای ادامه تحصیل کودکان خود با مشکل مواجه شدهاند.»
رئیس مرکز امور بینالملل وزارت آموزش و پرورش تعداد مدارس مجاز ویژه اتباع خارجی را ۲۲مدرسه ذکر میکند و میگوید: «در این مدارس ویژه اتباع که توسط سرمایهگذاران، خیرین و فعالان فرهنگی کشور افغانستان تأسیس شدهاند، مجموعا ۴هزار و ۲۰۰دانشآموز مهاجر افغانستانی تحصیل میکنند.»
ابوالفضل کمالی، فعالیت بدون مجوز مدارس خودگردان را باعث آسیب دیدن کودکان اتباع میداند و میگوید: «با توجه به اهمیت امور تحصیلی کودکان مهاجر لازم است مدارس غیردولتی ویژه اتباع خارجی پس از ثبت درخواست رسمی در مرکز امور بینالملل وزارتخانه به فعالیت بپردازند.»
کمالی شرایط تحصیل اتباع ۶تا ۱۸ساله را در مدارس دولتی ایرانی فراهم میداند و میگوید: «براساس دستورالعملهای صادرشده همه مدارس ایرانی موظف هستند دانشآموزان اتباع را که بهصورت قانونی در ایران سکونت دارند، ثبتنام کنند، دانشآموزان افغانستانی هم که بهصورت غیرقانونی وارد کشور شدهاند، با هماهنگی استانداری محل سکونت خود میتوانند در مدارس ثبتنام کنند.» بهگفته کمالی، وزارت آموزش و پرورش کشور از همکاری فعالان فرهنگی و اجتماعی برای توسعه فضاهای آموزشی مجاز ویژه اتباع مهاجر استقبال میکند.
نظر شما